خدمات وبلاگ نویسان جوان

فال عشق

عشق و دوستی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عشق و دوستی


لینک دوستان

مرکز آموزشی نرم افزار ها به زبان پارسی
اصولی رایانه

لوگوی دوستان





تعداد بازدید

v امروز : 5 بازدید

v دیروز : 8 بازدید

v کل بازدیدها : 115670 بازدید

مطالب قبلی

پیامکهای توپ توپ
البوم عکس
داستان های کوتاه
آموزش
عکس های مهناز افشار
مصاحبه بابهترین بازیگران ایرانی
حوادث
اسفند 1387
فروردین 1388
تادوست داشتن است چراعشق؟؟ حتما ببینید
جدول لیگ برتر تا هفته هشتم
اخبار پرسپولیس در آستانه دربی
گلزنان لیگ تاهفته هشتم
شهریور 1387
دنیای عکس دختر!!!بیاتوکیف میکنی
شب اول عروسی
خودارضایی در جوانان
تجربه های نامزدی
10کلمه جدید برای جذب زنان
آموزش روابط زناشویی
زن چیست؟/
خصوصیات پسرها از14سالگی تا 28سالگی
درباره دلنوازان
شباهت دختر وپسرهای ایرونی(جالب)
دردستشویی با موبایل حرف نزن...
عکس از پارتیهای دخترانه
کدچت برای وبلاگ

89/10/22 :: 12:9 عصر

3. تا یه ماشین دیدید که توش دو تا دختر هستند سریع نرید کنارش و بخواید شماره بدید به دو دلیل:             الف:این روش قدیمی شده  

 

ب:ممکنه تصادف کنید چون در اون حالت ماشین های دیگه ای هم هستند که همزمان با شما اون ماشین رو دیدن و چون اونها هم به روش قدیمی عمل میکنن پس سریع میخوان خودشونو برسونن بهش و اولین کسی باشن که شماره میدن و از اونجایی که تجربه نشون داده وقتی یه پسر یه دختر میبینه دیگه مخش از کار میفته پس اگر شما هم در اون زمان با ماشینتون اونجا باشید پس احتمال تصادف زیاده!

 

بنابراین و با توجه به دو مورد فوق نتیجه میگیریم که وقتی یه ماشین با دو تا دختر دیدید باید سریعاً از محل دور شید و فاصله رو زیاد کنید


89/10/22 :: 12:8 عصر

2. وقتی که توی یه ماشین تنها دو تا دختر بودند مطمئن باشید یکیشون پشت فرمونه چون اگر نباشه خوب ماشین راه نمیفته دیگه iq ! خوب دخترا راننده های خوبی نیستند و موقع رانندگی 80 درصد حواسشون به رانندگیه که یه وقت اشتباه نکنن.( الان میگید پس 20 درصد بقیه کجاست؟ باید عرض کنم که معمولاً دخترا فقط از 80 درصد حواسشون استفاده میکنن و به عبارت دیگه همه حواسشون رو هم که جمع کنن میشه 80 درصد و اون 20 درصد باقی مونده رو هم خدا بشون نداده تا بعداً راحت گول بخورن و عاشق شن و این طوری نسل بشر منقرض نشه! وگر نه خدا وکیلی اگه یه دختر 100 درصد حواسش جمع باشه اونوقت کی میاد زن من و تو و باباتو عموت ... شه؟!؟!؟!


89/10/22 :: 12:6 عصر

برای mind زنی یه دختر باید به چه نکاتی توجه کرد:

 

 

 

1. هر جا که دیدید تعدادی دختر دارن از خنده غش و ضعف میرن بدونید که کارشون فقط برای تظاهر و جلب توجه چون: بر عکس ما پسرا هیچ دختری نیست که برای یه دختر دیگه اونقد جذاب و شیرین سخن باشه که طرفشو به غش و ضعف بندازه .در ضمن ما پسرا چون خیلی شورشو در اوردیم دیگه حتی بابا ننه هم رو مسخره میکنیم و می خندیم اما دخترا این جوری نیستن و هیچ وقت هیچ دختری نتونسته یه دختر دیگه رو از ته دل بخندونه! آخرین دختری که تونست یه دختر دیگه رو بخندونه وقتی بود که پدربزرگ پدر جد من رفت واسه زنش هوو اورد و چون این دو تا خیلی از هم بدشون میومد وقتی که یکیشون مرد اون یکی از ته دل خندید! پس نتیجه میگیریم که خنده دخترا یعنی اینکه خواهش میکنم استدعا دارم یکی بیاد mind من رو بزنه!البته ما منظورمون به همه دخترا نیست ما منظورمون دخترایی هستند که جوامع بشری رو زیر سوال میبرند امیدوارم با مطالبی که نوشته میشه دخترای گل از دست ما ازرده خاطر نشوند


89/10/22 :: 11:53 صبح

کشش بین دختر و پسر، این میل و نیاز طبیعی...، امانت خدا در وجود ماست، اونــایـــی که بـاوفـا و امـانـتــدارند تـا زمان ازدواج  صبـر می کنند، اونـوقـت این امانت دیگه امانت نیست هدیه است جهت وجود عزیز جوانی که حراج این و اون نبــوده.
ولی اونایی که تو مجردی -وحتی متاهلی- به این لذت ها ناخنک  -حرام- بزنند،   لذت حلال بهشون مزه نمیده. مثل وقتی که گرسنه ایم اگه هله هوله بخوریم موقع غذای تدارک دیده شده واصلی میل نداریم«گرفتی؟».


89/10/22 :: 11:50 صبح

سلام
نمی دونم فقط من اینطوری ام یا همه اینطورند!؟هیپنوتیزم شدم دنیای مجردی با دنیای متاهلی  فرق می کنه. بعضی فرق ها دست خود آدم نیست یعنی چی؟«خدا کنه آدمو جو نگیره و بتونه مواظب رفتار خودش باشه.هم تو سختی هم تو خوشی،«تو خوشی غش نکنهمی‏خوامت، تو سختی دق نکنهاهه ‏اهه».
بعضی فرق های مجردی و متاهلی دست خود آدمه نه محیط هرچند که ما گردن این و اون بیاندازیمهه خیال کردی مثلا میشه بداخلاقی نکنیم بزار فکر کنمولی می کنیم که بگیم بـعـــله مــا ایـنـیـم که رستم بود پهلوان...
 
اگه تو خونه مجردی که محبتش هیچ کجای دنیا نیست صبور بودیم کار خیلی راحتتره.اگه یک شخصیت مجردی هستیم که خودمونو خیلی احترام می کنیم و معتقدیم بقیه بنابر وظیفه شان به ما محبت و خدمت می کنند، خدا به دادمون برسه...  چون لازمه زندگی مجردی و متاهلی مدارا ، محبت و انجام وظایف زندگیه .
بابا هر خانواده ای خوبی ها و بدی هایی داره نباید که همه چیز مامان و بابا رو عینا اجرا کنیم. فقط اونایی که دل آدمو به خونه و عزیزانمون گرم کنه یاد بگیریم. هرنوجوانی تو سن بلوغ باید یه حساب کتابی کنه: یادش نره خوبی هایی که داره از تربیت خانواده اشه فکرنکنه خیلی کار شاقی می کنه ، از دستشون نده چون اون خوبی ها را تحت تربیت خانواده یاد گرفته ویکسری کمبود ها و محرومیت ها هم داشته «مثلا بین اون و بچه های دیگه فرق گذاشته اند»
برای هیچ کدام غش و ضعف نکنه، و ببینه حالا خودش قراره چی کنه.
اگه مجردیم یا متاهل «این یک قانونه که صبر تلخه ولی میوه اش شیرینه»مخصوصا برای پدر و مادر که صبر و محبت به اونها خیر رو در زندگی  جاری می کنه.  اون بچه ای که دستش تو دستش باباش نباشه هیشکی تحویلش نمی گیره... پدر و مادر بچه رو هرچی که باشه دوست دارند و این ماییم که زود برای خودمون نوشابه باز می کنیم که بـــعــله مــا ایـنـیـم که رستم بود پهلوان...


89/10/22 :: 11:47 صبح

 

باور کنین اصل محبت و صمیمیت تو زندگی واقعی و شیرینه متاهلیه

 

منتها باید براش مایه بذارین و کم کاری نکنین

 

از مجردی شروع کنین تا...

 

اگه متاهلیم خیلی هوای خودمونو وهمسرامونو داشته باشیم

 

اگه مجردیم خیلی خیلی هوای خودمونو داشته باشیم هرچه آدم تو مجردی پاکتر و پاکتر باشه زندگی متاهلی بهتری داره


89/10/21 :: 11:48 صبح

پرواز را به خاطر بسپار، پرنده مردنی است

این آخرین شکایت من با زبان شعر
از خاطرات کهنه ی بر یاد ماندنی است
این آخرین عبور من از کوچه باغ عشق
با یک بغل حکایت غمناک و خواندنی است

این آخرین غروب غم آلود سرنوشت
بر ساحل غریب و مِه آلود غربت است
یک روز می رسد که از این سردیِ فراق
بر سینه ات سیاهی ی زنگار حسرت است

نه، من دوباره پند و نصیحت نمی کنم
جایی برای حرف و حدیثی دوباره نیست
اما فقط نصیحت آخر، شنیده ای!
"در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست"

گفتم بدان که شعر جدایی نگفته ام
حرمت بدار عقده ی دل بی صدا بگو
با یاد روزهای خوش آشنا شدن
"با یار آشنا سخن آشنا بگو"

باور نمی کنی که دلم غرق عشق توست
شب ها دگر به یاد تو خوابم نمی برد
کافر مشو به پاکی ی احساسمان شبی
"آنجا ببر مرا که شرابم نمی برد"

رؤیا ندیده ام به خدا شعر حاجت است
من ترک واژه های مکدّر نمی کنم
چشم سیاه و زلف پریشان بهانه نیست
"صد بار توبه کردم و دیگر نمی کنم"

یادش به خیر قصّه ی آن روزهای دور
حالا ببین زمانه که با عشق ما چه کرد
می بینم آن شبی که به یاد گذشته ها
"ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد"

************************
این بود آن حکایت من با زبان شعر
ای دوستان خلاصه شنیدید راز من
با این صفای خاطر و احساس بنگرید
"با من چه کرد دیده ی معشوقه باز من"

چندی گذشت در تبِ بی رنگِ خاطرات
این نامه هم به گوش نگارم اثر نکرد
من ماندم و تمام هوس های رنگ رنگ
"دلبر برفت و دلشدگان را خبر نکرد"

با سنگ عشق آینه ی دل شکسته شد
تا اینکه باز شمع دلم شعله ور شود
مبهوت شد نگاهِ ترِِِ مِه گرفته ام
"یارب مباد آنکه گدا معتبر شود"

بشکن نترس، قلب من از جنس شیشه است
باید دگر که عشق تو با من چِها کند
"ساقی به جام عدل بده باده تا گدا
غیرت نیاورد که جهان پربلا کند"

بشکن دوباره جام نگاهم شکستنی است
سیلاب اشک های من انگار دیدنی است
بشکن دوباره بال مرا تا به خاطرت
پرواز، زنده بماند پرنده مردنی است

89/10/21 :: 11:6 صبح

10 توصیه از یک بزرگمرد ...

منتظر باش ، متوقف نباش

تأمل کن ، معطل نکن

صبور باش ، بی خیال نباش

سرسخت باش ، لجباز نباش

ساده باش ، ساده لوح نباش

جسور باش ، گستاخ نباش

شتاب کن ، شتابزده عمل نکن

بگو آره ، نگو حتما

بگو نه ، نگو هرگز

بگو برات میمونم ، نگو برات میمیرم


89/10/21 :: 11:3 صبح

آسمان می بارد و من هوای نوشتن در سر دارم. هوای سرودن و گریستن...

می خواهم حرف بزنم، می خواهم با تو حرف بزنم: از آن صندلی خالی، از تاریکی و نهایت شب، از رفتن تو...

چقدر زود باور می کنیم که شناخته ایم.. عجب زمانه ای! روزگاری آدم هایی پیدا می شدند که تمام عمر عاشق می ماندند. چه حوصله ای! خوشا به حال ما که با چند قدم، از روی همه چیز رد می شویم!!!!! مثل تو که _ شاید هم بی اختیار _ همراه آن رودخانه رفتی و آب روانی شدی تا در این دره ی تنهایی، تنهایی ات را تنهاز زمزمه کنی... اما... تنهایی هم از نفس افتاد و بر نگشتی. رفتی اما، رفتن تو، مرا از من باز نگرفت. مرا به رویای خودم کوچاند. به همان صندلی خالی که از آن توست و تاریکی شب: خوب می دانی چه بروی، چه بنشینی، باز هم ماه آسمانم خواهی بود و من! هر کجا که بروم این آسمان بالای سرم را با خودم خواهم برد. مثل این شب بارانی، مثل دلم که از یاد تو سرشار است.

نه! زندگی را جور دیگری نمی خواهم، تو را جور دیگری نمی خواهم. این زندگی چنان جاریست که دیوانه ام می کند و تو آن چنان با این زندگی یکی شده ایی که خوب می دانی ریشه این احساس از کجا آب می خورد.

اما... با تو باید از سر حد حرف هم گذشت...

تماشای مهتاب هزاران بار بهتر از سیاه کردن این برگ سفید!!


89/10/20 :: 12:41 عصر

من سلامت میکنم

نه

به دنبال جوابش نیستم

اما صدایت میکنم

چهره در چهره به چشمانت نگاهی میکنم

عشق را تزریق در رگهای جانت میکنم

با تمام بلبلان من همکلامت میکنم

در کنارت مینشینم تا که حالت را بپرسم

دستهایم را به گرمی می فشاری

                 تا نگاه مهربانت                              اتش لطف و صفایت

     را

درون لحظه هایم میگذاری


<      1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ


منوى اصلى

خانه v
شناسنامه v
پارسی بلاگv
پست الکترونیک v
 RSS v
 Atom v

درباره خودم

عشق و دوستی
مدیر وبلاگ : وحید ثابت پور[147]
نویسندگان وبلاگ :
نویدمحمدی[46]

باعرض سلام خدمت شما کاربر عزیزبنده وحیدثابت پوروبه همراه دوست عزیزم نویدمحمدی برای بوجودآوردن فضایی دل نشین وادبی وسخنان تاثیرگذاری از بزرگان علم روانشناسی تصمیم به راه اندازی این وبلاگ گرفتیم وامیدواریم مطالبمون باعث آزرده خاطری کسی نشه شما هم میتونید بانظرات خودتون ما رو در این امرهمراهی کنید. تلفن:09394928137

لوگوى وبلاگ

عشق و دوستی

اشتراک در خبرنامه

 

template designed by Rofouzeh


انواع کد های جدید جاوا تغییر شکل موس